- مشارکت زنان در اقتصاد ایران از سال 98 سیر نزولی داشته است.
- کامل دلپسند، جامعه شناس: به نظر من زنان همچنان در ساختار قدرت ابزارند.
- واپسزدگی هوشمندانه زنان در جامعه مردسالار ایرانی همچنان ادامه خواهد داشت.
به گزارش بازاروما، آمارها نشان میدهد که نرخ مشارکت زنان از سال 95 تا سال 1401 روندی نزولی داشته است. در سال 98 نرخ مشارکت زنان 16.3 درصد بود اما در سال 1401 به 13.7 درصد رسید. با این حال کارشناسان عقیده دارند که نقش زنان در اقتصاد ایران بسیار کمتر از آمارهای رسمی است. در سال 99 نسیم توکل، عضو اتاق بازرگانی ادعا کرد که چند تحقیق دانشگاهی نشان میدهند نقش فعالیت زنان در حوزه اقتصادی حتی زیر ۵ درصد است. جالب اینجاست که با وجود اینکه وضعیت اقتصادی از سال 95 تا به امروز بدتر شده اما سهم زنان از کیک اقتصاد کمتر شده و به همین بهانه رسانه بازاروما به دنیال ردپای زنان در بازارهای مالی مختلف میگردد.
زنان سهامدار
آمار دقیقی از تعداد زنان سهامدار در سالهای اخیر منتشر نشده است. بررسیهای بازاروما نشان میدهد که در سال 97 تعداد زنان سهامدار 2 میلیون و 900 هزار نفر بود. این یعنی 26 درصد تعداد فعالین بازار بورس در سال 97 را زنان تشکیل میدادند اما اظهار نظرها نشان میدهد که میزان سرمایه زنان به نسبت مردان در بازار سهام کمتر از 26 درصد است.
بررسی روند ورود زنان به بازار سرمایه نشان میدهد که زنان در یک دهه اخیر رغبت بیشتری به فعالیت در بازار سهام نشان دادند و در سال 99 هم تعداد زنان سهامدار افزایش پیدا کرده است اما آماری از تعداد زنان سهامدار در دست نیست.
در سال 86 تعداد زنان سهام 590 هزار نفر بود اما این تعداد در دهه 90 افزایش یافت و برآورد نسبی نشان میدهد که تعداد زنان فعال در بازار سهام بیش از 20 درصد کل سهامداران است.
زنان و رمزارزها
طبق آخرین آمار اتاق بازرگانی تهران 12 میلیون ایرانی رمزارزها دارند. بررسی گزارش سال 1401 صرافی نوبیتکس (بزرگترین صرافی رمزارز ایران) نشان میدهد که 21.89 درصد کاربران این صرافی را زنان تشکیل میدهند. میزان دارایی زنان در صرافی نوبیتکس 15.40 درصد کل دارایی کاربران این صرافی است. این یعنی حدود 2.5 میلیون زن ایرانی در بازار رمزارزها فعالیت میکنند.
زنان فعال در بازار طلا و ارز
تا به حال آماری از تعداد فعالین بازار طلا و ارز منتشر نشده است اما بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که دارایی فعالین بازار طلا و ارز حدود 20 میلیارد دلار است. بررسی میدانی بازاروما از بازار طلا و ارز و گفتگو با فعالین این بازارها نشان میدهد که شیوه سرمایهگذاری زنان در این بازارها با مردان متفاوت است. زنان بیشتر روی طلا سرمایهگذاری میکنند و تعداد زنانی که دلار یا سایر ارزها را برای سرمایهگذاری خریداری میکنند به شدت کمتر از مردان است. در طرف مقابل خریداران خرد طلا عمدتا زنان هستند و در 5 سال اخیر الگوی خرید طلای زنان در ایران تغییر کرده است.
در گذشته زنان بیشتر خریدار زیورآلات بودند و این زیورآلات را هم برای سرمایهگذاری و هم برای مصرف خریداری میکردند اما طلا فروشان ادعا میکنند که در چند سال گذشته زنان بیشتر طلای دست دوم یا طلای آبشده خریداری میکنند. دلیل خرید طلای دست دوم و طلای آبشده این است که این نوع از طلا حباب ندارد و بیشتر برای سرمایهگذاری خریداری میشود.
یک فعال بازار طلا در گفتگو با خبرنگار بازاروما در رابطه با سرمایهگذاران زن بازار طلای ایران گفت: «خرید زنان در بازار طلا عمدتا خریدهای کوچک است. در چند سال اخیر زنان کارمند که اخر هر ماه بخشی از حقوق خود را تبدیل به طلا میکنند افزایش یافته است. حدود 60 درصد مشتریهای من را زنان تشکیل میدهند اما این 60 درصد تنها 20 درصد از میزان خرید طلا را پوشش میدهند. در گذشته زنان جواهر خریداری میکردند اما حالا به سکه و طلای آبشده علاقه بیشتری نشان میدهند.»
زنان چقدر از اقتصاد را در دست دارند؟
پژوهشهای سال 96 نشان میدهد که فقط 8 درصد شرکتهای پذیرفته شده در بورس و فرابورس یک عضو زن در هیئت مدیرههای خود دارند. وقتی شاخص 30 شرکت برتر را بررسی کردم، در بین 152 عضو هیئت مدیره مطلقا هیچ زنی وجود نداشت. این درحالی است که در کشورهایی مثل انگلستان و نروژ قوانینی به تصویب رسیده که حضور 30 درصد از زنان در هیئت مدیرهها را الزامی میکند. کمبود حضور زنان در بنگاههای اقتصادی کاملا مشخص است.
مطابق آمار پژوهش منتشر شده از سوی جعفر خیرخواهان، اقتصاددان در سازمانهای بزرگ مدیران پایه زن 12 درصد،مدیران میانی 6.8 درصد و مدیران عالی 3.9 درصد هستند. در بخش خصوصی هم اوضاع بهتری را شاهد نیستیم و بنگاههایی با مدیریت ارشد زنان در جهان 8.17 درصد، در منا 5.6 درصد و متاسفانه در ایران 3.4 درصد است. در مشارکت اقتصادی هم همین طور. نسبت به عربستان حتی قبل از تحولاتی که حاکمان آن دنبال میکنند مشارکت اقتصادی ما پایینتر بوده. پس دادهها میگوید که سیاستگذار باید اعمال تبعیض مثبت کند. زن ها باید بتوانند راحت کار پیدا کنند و بتوانند آن را حفظ کنند ، علاوه بر این با توجه به مسئولیتهایی که دارند باید تعادلی بین زندگی شخصی و زندگی کاری ایجاد کنند تا بنگاهدار انگیزه کافی برای استخدام آنها را داشته باشد.
واپسزدگی هوشمندانه زنان
در چند سال اخیر زنان در بازار کار جامعه ایرانی به حاشیه رانده شدند. اگرچه میزان مشارکت زنان در اقتصاد کاهش پیدا کرده اما ورود زنان به عرصههای جدید مانند بلاگری، فعالیت در بازارهای مالی و شغلهای سوداگرایانه مشهود است. کامل دلپسند، جامعهشناس در گفتگو با بازاروما به این سئوال که چرا زنان از بطن اقتصاد ایران به حاشیه رانده شدند پاسخ میدهد:
چرا سهم زنان از کیک اقتصاد ایران کاهش یافته است؟
اساسا کیک اقتصادی آنقدر بزرگ نیست ولی همان را هم سیطرهی قدرت مردان و جامعه ی مردسالارانه ی ایرانی فرا گرفته. هر دولتی هم با شعار حضور زنان بر سر کار آمد صرفا استفاده ابزاری از حضور زنان در موقعیتهای کلیدی کارگزاری دولت و کنشگری در سطح کلان داشته است. حتی در کشورهای توسعه یافته مشاغل بسیار جدی و موقعیتهای بسیار سفت و سخت و کارگزاریهای بسیار مهم را دقیقا به زنان میسپارند چون زنان با توجه به ویژگیهای رفتاری که دارند کار را به بهترین وجه انجام میدهند. مثل کشورهای اسکاندیناوی که در همین یکی دو سال اخیر حدود شش هفت زن نخست وزیر بودند یا استرالیا که کارگزار کلیدیاش زن بوده است. در آفریقای جنوبی هم علی رغم فضای مردسالارانه فضا برای کنشگری زنان وجود دارد.
آیا جامعه و افکار عمومی جامعه ایران برای سکانداری زنان در مشاغل کلیدی آماده است؟
به نظر من این جامعه هنوز جامعهای امن برای کنشگری زنان یا حداقل کنشگری برابریجویانه نیست. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که زنان همیشه از محیط کار ترس دارند، مخصوصا در کارهای دولتی. این ترس همه گیر شده و باعث شده زنان در حوزهی مشاغل خاصی ورود کنند که حاشیهی امن خود را داشته باشند. بخشی از این موضوع هم مربوط به کارگزار یا سیاستگذاری کلان است که به آن اشاره کردم. زنان شاخص حوزهی قدرت و سیاست معدودند که عمدتا هم با پشتوانههای خانوادگی به ساختار قدرت نفوذ کردند. آن زنانی هم که با پشتوانه خانوادگی وارد قدرت شدند هم فاقد اثرگذاری مطلوب هستند. یعنی آن طور که لازم است قدرت مدیریتی خود را نشان ندادهاند. در شرکتهای نیمه دولتی و دولتی هم ساختار قدرت مردانه است. به نظر من زنان همچنان در ساختار قدرت ابزارند.علی رغم این دو سه دهه اخیر که تغییرات بسیار زیادی در حوزهی زنان اتفاق افتاد اما تسلط هژمونی مردسالارانه جامعه ایرانی از یک طرف و از طرفی دیگر فضای اجتماعی روانی مردانه حاکم بر فضای کار، ناامن بودن بسیاری از محیط های کاری و ترس از قربانی شدن زنان همه و همه دست به دست هم دادند تا زنان بیشتر از اینکه به فکر به دست آوردن جایگاههای قدرت باشند به روند زندگی روزمره برگردند. یعنی با وجود تلاشهای اقتصادی و استقلال نسبی کرامت زنانه و انسانیشان را حفظ میکنند به حوزهای که سواستفادههای بسیار شدیدی از ذهنیت و جنسیت زنانه وجود دارد ورود نمیکنند.
به نظر شما چه اقداماتی برای جامعه باید انجام داد تا شرایط برای ورود حداکثری زنان آماده شود؟
واقعیت امر توسعه ی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی به شدت توسعه نامتوازنی است و گذر توسعه فرهنگی برای پذیرش زنان در ساختار قدرت کمی دشوار است. برای رسیدن به این هدف راه درازی داریم پس تا یک اتفاق جدی در توسعه فرهنگی جامعه ایرانی رخ ندهد این واپسزدگی هوشمندانه زنان برای ورود به عرصههای کم خطر و کم هزینه همچنان خواهد بود و راهی هم جز این نیست که توسعه فرهنگی برای مشارکت زنان از بطن اجتماع در یک شرایط دموکراتیک و آزاد بوجود بیاید نه در شرایط سلسه مراتبی و از بالا به پایین و تا این وضعیت کلان تغییر نکند من فکر نمی کنم چنین تحققی برای نسل فعلی داشته باشیم و بسیار پدیده زمان گیری است.
خبرنگار: فاطمه زارع
رسانه تحلیلی بازاروما به زودی نشستی با حضور کارشناسان و اقتصاددانان در حوزه مشارکت زنان در اقتصاد ایران برگزار میکند.