- با سوء مدیریت نقدینگی از بورس به سمت بازارهای مصرفی رفت.
- نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای ملک و خودرو رفت.
- باید بپذیریم سرمایه هم باهوش است و هم ترسو.
برزو حق شناس، تحلیلگر بازارهای مالی
بازار سهام با توجه به عقب ماندگی از بازارهای رقیب می تواند گزینه جذابی برای نقدینگی سرگردان در جامعه باشد اما چند عامل ممکن است برای ورود این نقدینگی به بورس مانع ایجاد کند. اولین عامل، اتفاقاتی بود که در سال 99 افتاد و هنوز از ذهن مردم بیرون نرفته است. عامل دوم سیاست گذاریهای غلط در خصوص قوانین پولی و مالی از سوی مسئولان اقتصادی کشور و سازمان بورس است. در روزهای گذشته شاهد بودیم خبری مبنی بر فشار سازمان بورس بر سهامداران عمده، بازارگردانان و حقوقیها برای عرضه سنگین سهام دست به دست شد که گر چه صحت آن مورد تایید قرار نگرفت اما همین موضوع موجب بی اعتمادی سرمایه گذاران نسبت به این بازار شد.
مسئولان بورس حتما این موضوع را میدانند که بازار سهام بازاری است که اعتماد به سیاستگذار در آن بسیار مطرح است. سرمایه گذار می داند دولت در بازارهای مسکن، طلا و دلار نمی تواند دخالتی کند و برای سرمایه داران این بازارها به بازارهای امن تبدیل شدهاند. لذا این تصور غلط برای بازار سرمایه بسیار خطرناک است، چرا که ما میدانیم دولت در این بازارها هم میتواند دخالت کند اما مادامی که سرمایه گذاران چنین باوری را دارند توجیه کردن آنها کار بسیار سختی است. این عوامل در کوتاه مدت موجب خواهد شد که به رغم نبود جذابیت در بازارهای رقیب، بازار سهام نتواند از فرصت به وجود آمده استفاده کند. این یک اصل اقتصادی است که بازارها در بلند مدت همگرا می شوند و نمی توانند واگرا باشند اما در کوتاه مدت چنین انتظاری از بازارها نباید داشت. اگر قائل به این هستیم که بازار سهام نسبت به سایر بازارها از تورم عقب مانده است و می تواند مورد اقبال نقدینگی سرگردان قرار بگیرد، باید سیاستگذاریها در بازار پولی و مالی اصلاح شود و سازمان بورس به عنوان متولی این بازار نشان دهد این بازار در شرایط ثبات و امنیت پیش خواهد رفت تا سرمایه احساس خطر نکند.
باید بپذیریم سرمایه هم باهوش است و هم ترسو. وقتی این موضوع پذیرفته شود دیگر انتظار اینکه با هر شرایطی سرمایه در این بازار ماندنی است و خارج نمی شود، دور از ذهن نمی شود.
علت عمدهای که موجب شد در بازار خودرو و ملک حباب ایجاد شود و این بازارها با رشد قابل توجه قیمت روبرو شوند در نتیجه اتفاقاتی بود که در سال 99 افتاد. فراری دادن سرمایه از بورس به رغم هشدارهایی که کارشناسان نسبت به عواقب آن میدادند موجب شد تا این نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای ملک و خودرو رفته و حباب و رانت در این بازارها را به همراه داشته باشد. سیاستگذاران اقتصادی به رغم شعارهایی مبنی بر اینکه خودرو و ملک نباید کالای مصرفی باشند، سفته بازها و پول هایی که هدفشان سفته بازی بود را وارد این بازارها کردند و اتفاقی افتاد که نباید میافتاد!
در بحث کلان اقتصادی سیاستگذار می داند که دولت نتوانسته و نمی تواند در کوتاه مدت و حتی میان مدت رشد نقدینگی را مهار کند. این یک واقعیت است که باید پذیرفته شود. وقتی با این واقعیت مواجه هستیم، باید نقدینگی را به سمتی سوق دهیم که کمترین آسیب را اقتصاد ما وارد کند تا کمترین اثر تورم زایی را به همراه داشته باشد. در همه جای دنیا این نقدینگی به سمت بازارهای مالی هدایت می شود که تا حد امکان از بازارهای مصرفی دور باشند ولی ما متاسفانه برعکس عمل کردیم و پولهایی که سال 99 به سمت بازار سهام آمد با سوء مدیریت به سمت بازارهای مصرفی هدایت کردیم و امروز نتیجه آن را در اقتصاد کشور می بینیم.