در کوچه پسکوچههای اقتصاد چرخهای تورم به گونهای میچرخد که گاهی اوقات، بی آن که حواسمان باشد، ما را به سوی پرتگاه فقر هل میدهد. با افزایش تورم قدرت خرید مردم کاهش یافته و همین موضوع راه را برای سلبریتیهای اقتصاددان نما باز کرده است تا از ترس مردم سواستفاده و جیب خود را پر کنند. اینفلوئنسرها و افرادی که تخصص اقتصادی ندارند، شروع به توصیهکردن و راهکاردادن برای سرمایهگذاری و افزایش درآمد کردهاند. راهکارهایی که اگرچه افراد را در کوتاه مدت امیدوار میکند، اما اکثرا راه بهجایی نبرده و چرخه فقر را تکرار میکند.
براساس گزارشهای رسمی در دهه 90 مخصوصا بعد از سال 97 تعداد فعالان بازارهای مالی به شدت افزایش یافته است. به طوریکه حالا بورس یکی از اصلیترین درگاههای جذب رای برای نمایندگان مجلس و کاندیداهای ریاست جمهوری شده است. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس بیش از 12 میلیون ایرانی در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت میکنند و آخرین آمار حاکی از این است که تعداد کدهای بورسی ایرانیان به بیش از 30 میلیون عدد رسیده است. از طرفی اقتصاددانان میزان ارزهای خانگی مردم را حدود 20 میلیارد دلار تخمین میزنند و در آخرین ثبتنام ایران خودرو بیش از 10 میلیون نفر برای قرعهکشی خودرو ثبتنام کردند. این آمارها نشان میدهد که ایرانیان برای جلوگیری از آب رفتن دارایی خود دست به خودکشی دست جمعی زدند. حالا سئوال اینجاست که چگونه میتوان جلوی زیانهای هجوم مردم به بازارهای مختلف را گرفت و این خونریزی ملی، چه تبعاتی برای جامعه ایرانی دارد؟
به گزارش بازاروما، مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان رفتاری، و احمد جانجان، تحلیلگر اقتصادی، درباره پدیده رؤیافروشی گفتوگو کردند.
عوامل و تأثیرات تورم چیست؟
مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان رفتاری، به این موضوع پرداخت که چگونه تورم میتواند قدرت خرید مردم را کاهش دهد و آنها را به سمت بازارهای مالی سوق دهد تا از داراییهای خود محافظت کنند. او گفت که نگهداری پول نقد در دوران تورم، مانند نگهداری یخی در حال آب شدن است. او توصیه کرد که در چنین شرایطی، سرمایهگذاری در بازارهایی مثل طلا، ارز، مسکن یا سهام شرکتها میتواند به حفظ ارزش داراییها کمک کند.
نصراصفهانی همچنین به این نکته اشاره کرد که دولتها باید با دقت بیشتری نرخ ارز را مدیریت کنند، چرا که تلاشهای ناگهانی برای ثابت نگه داشتن نرخها میتواند پیامدهای منفی برای اقتصاد به همراه داشته باشد. او تأکید کرد که توصیههای اقتصادی باید با در نظر گرفتن شرایط متغیر و پیچیدگیهای بازار ارائه شود.
احمد جانجان، تحلیلگر اقتصادی، با اشاره به تورم نهادینه شده در دهههای اخیر، از تورم 20 تا 30 درصدی در گذشته و تورم 40 تا 50 درصدی در دو تا سه سال اخیر گفت و این روند را نگرانکننده دانست. به گفته او، تورم بالا تأثیرات مستقیمی بر درآمد و قدرت خرید شهروندان دارد. او تورم 50 درصدی را به معنای از دست دادن نیمی از درآمد سالانه توصیف کرد و گفت که این وضعیت به معنای کارکردن بدون دستمزد برای شش ماه از دوازده ماه است. جانجان همچنین با اشاره به تفاوت بین نرخ بهره بانکی و نرخ تورم گفت که سپردهگذارانی که در شرایط تورم 50 درصدی، سود 20 درصدی دریافت میکنند، در واقع 30 درصد از قدرت خرید خود را از دست میدهند که نشاندهنده از دست رفتن ارزش پول و کاهش قدرت خرید عمومی است. این تحلیلگر اقتصادی به بیمه و مالیات به عنوان دیگر عوامل کاهش درآمد اشاره کرد و گفت که این هزینهها به طور متوسط 25 درصد دیگر از درآمد را میبلعد و این به معنای کار کردن بدون دستمزد برای نه ماه از دوازده ماه است.
به عقیده احمد جانجان، سیاستهای پولی و مالی نادرست دولتها و کسری بودجه مزمن، عامل اصلی این وضعیت است و او بر لزوم بازنگری در این سیاستها تأکید کرد. همچنین، او با انتقاد از افزایش بار مالیاتی و نبود منابع جدید مالیاتی در شرایط رکود تورمی، خواستار تغییرات اساسی در نظام مالیاتی کشور شد. جانجان به تأثیرات عمیق سیاستهای انقباضی دولت بر زندگی مردم اشاره کرد. جانجان با اشاره هزینههای مسکن که حدود 60 تا 70 درصد از سبد هزینه خانوار را تشکیل میدهد، گفت که کارمندان دولت با حقوق ماهانه 15 تا 20 میلیون تومان، پس از پرداخت اجارهبها، مبلغ اندکی برای تأمین هزینههای زندگی خود و خانوادهشان در اختیار دارند. این وضعیت موجب شده است تا بسیاری از خانوادهها نتوانند نیازهای اساسی خود را تأمین کنند و در نیمه دوم ماه با کمبود مالی مواجه میشوند. او تأکید کرد که این شرایط نه تنها بر کیفیت زندگی تأثیر منفی میگذارد، بلکه بر توانایی خانوادهها برای پسانداز و دریافت وامهای بانکی نیز اثر میگذارد. این تحلیلگر اقتصادی با اشاره به سیاستهای انقباضی در دوران رکود تورمی که به کاهش تقاضای مصرفی منجر میشود، گفت که در هیچ کجای دنیا، این قبیل سیاستها به این شدت نیست. او با انتقاد از این سیاستها، آنها را عامل اصلی کاهش فروش بنگاههای اقتصادی و افزایش فشار بر نیروی کار دانست. جانجان با بیان اینکه رشد اقتصادی بدون بهبود وضعیت رفاهی مردم رشدی بیکیفیت است، تأکید کرد که سیاستهای انقباضی نه تنها به اقتصاد کلان، بلکه به زندگی روزمره شهروندان نیز لطمه میزند.
احمد جانجان، در ادامه سخنان خود با اشاره به چرخهای از رکود و تورم که اقتصاد ایران را در بر گرفته است و بیان مثالهایی از کمبود کالا در بازار از تأثیرات روانی و اقتصادی این کمبودها در جامعه گفت. همچنین بیان کرد که این شرایط به افزایش انتظارات تورمی منجر شده است.
جانجان تأکید کرد که در پایان سال مالیای دولت با کسری بودجه مواجه است، در نهایت، تحت فشار قرار میگیرد تا با افزایش نقدینگی، نیازهای مالی خود را تأمین کند و مثل فردی تشنه است که بیش از حالت عادی آب مینوشد. این اقدام، بازارهای مختلف از جمله سکه، دلار، طلا، سهام و ملک را دچار نوسان میکند. این تحلیلگر اقتصادی چرخهای که در آن برخی افراد به سرعت ثروتمند شده و برخی دیگر فقیرتر میشوند را ناشی از سیاستهای اقتصادی نادرست دانست. همچنین تأکید کرد که این سیکل طولانی و پیچیده است و نیاز به توجه بیشتر به تبعات این سیاستها بر زندگی مردم است.
عملکرد بانک مرکزی در شرایط تورمی چگونه است؟
مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان رفتاری، نقش بانک مرکزی در چرخه تورمی کشور را بررسی کرد. او با اشاره به اینکه تورم میتواند نتیجه سیاستهای بانک مرکزی باشد، از جمله خلق پول ناشی از کسری بودجه دولت یا نبود نظارت کافی بر بانکها، تأکید کرد که بانک مرکزی باید مسئولیت اصلی را در این زمینه بپذیرد. این اقتصاددان رفتاری با انتقاد از کسانی که بدون داشتن تخصص لازم، قاطعانه در مورد تورم و راههای مقابله با آن اظهار نظر میکنند، بر اهمیت دانش و تخصص در حوزه اقتصاد تأکید کرد. او از لزوم تمرکز بر بانک مرکزی به عنوان مسئول اصلی تورم و ایجاد راهکارهای مؤثر برای مقابله با آن گفت. همچنین، با اشاره به کمپینهای اجتماعی که میتوانند به صورت موقتی در بهبود شرایط کمککننده باشند، بیان کرد که تغییرات اصلی و نهایی باید از سطح سیاستهای بانک مرکزی آغاز شود.
احمد جانجان، اقتصاددان، با مطالعه سلسله مصاحبههایی که با رؤسای سابق بانک مرکزی انجام شده است، وضعیت ارزی کشور را بررسی کرد. او با نگاهی طنز، به اظهارات متفاوت روسای بانک در آستانه جهشهای ارزی نگریست و ازسیاستهای ارزی پیشینیان انتقاد کرد: «بر اساس نظرات رؤسای اسبق بانک مرکزی، ما وضعیت ارزی خیلی خوبی داریم، مذگان داریم.» در ادامه، جانجان با مقایسه قدرت خرید در گذشته و حال، به تورم و کاهش ارزش پول ملی اشاره کرده است. او با یادآوری خریدهای خود در سال 89 با دو میلیون تومان، از جمله تلویزیون، یخچال، ماشین لباسشویی و دیگر کالاهای خانگی، به تغییرات قیمتی اشاره کرده و پرسید: «الآن با چند میلیون تومن شما میتونید به همین وضعیت، همچین کالاهایی را تأمین کنید؟» او در ادامه از سیاستهای مالی و بانکی کشور انتقاد کرد و از تصمیماتی که به زعم او، نه تنها به نفع عموم مردم نیست بلکه میتواند به ضرر آنها تمام شود، گفت.
این تحلیلگر اقتصادی با اشاره به اینکه مردم نسبت به بانکها دید منفی پیدا کردهاند، بیان کرد که رفتار بانکها قابل اصلاح است و نباید با جریمههای سنگین به آنها پاسخ داد. او با تأکید بر اینکه جریمه کردن بانکها برای عدم پرداخت سقف تسهیلات 20% برای وام مسکن، اقدامی غیرکارشناسی است.، گفت که وزارت راه و مسکن و شهرسازی در عین حال که متقاضیان وام را به بانکها معرفی نمیکند، خواهان هزینهگرفتن از بانکها است. همچنین، او با اشاره به تصمیمات مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری، از تلاشها برای کسب درآمد از طریق دستاندازی به این صندوقها انتقاد کرد.
جانجان با اشاره به لایحه اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، ماده 129 و ماده 145، گفت که چگونه تصمیمات غیرکارشناسی به اقتصاد کشور آسیب میزند و بر زندگی مردم تأثیر منفی میگذارد. همچنین بر لزوم تجربه و کارآمدی مسئولان تأکید کرد. او با اشاره به تفاوتهای بنیادین در سیاستهای اقتصادی ایران و ایالات متحده بیان کرد که چگونه این تفاوتها میتواند بر بازار سرمایه تأثیر بگذارد. او با انتقاد از تصمیمات اقتصادی که به گفته او، بدون در نظر گرفتن تجربه و دانش کافی اتخاذ شدهاند، پیامدهای این تصمیمات بر سرمایهگذاری و بازار سهام را بررسی کرد. جانجان با اشاره به اینکه دولت، اوراق بهادار را با تضمین سود و معافیت مالیاتی میفروشد، از تصمیم دولت برای دریافت مالیات از صندوقهای سرمایهگذاری که عمدتاً داراییهای خود را صرف خرید اوراق دولتی کردهاند، انتقاد کرد. او گفت: «هر چقدر تا الان تبلیغات کردیم که مردم بیاید در صندوقهای سهامی، در صندوقهای سرمایهگذاری، سرمایهگذاری بکنید، اینها معافیت مالیاتی دارند، تماماً پس زده میشود و خروج پول از صندوقهای درآمد ثابت یا شرکت صندوقهای سرمایهگذاری اتفاق میافتد که باعث سرمایهگذاری مستقیم توی بازار سهام میشود.»
جانجان همچنین بیان کرد که این تصمیمات میتواند منجر به ایجاد حباب در بازار سهام شود؛ یا سرمایهها را به سمت بازارهای دیگر مانند کالا، ارز و طلا سوق دهد. او به این موضوع اشاره کرد که تصمیمات اقتصادی باید با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با دقت بیشتری اتخاذ شود. او سپس از هدر رفتن منابع طبیعی و ارزش آن در بازار جهانی گفت.
ضعفهای مدیریتی اقتصاد به چه صورت است؟
احمد جانجان، تحلیلگر اقتصادی ، به نقد عمیق مدیریت اقتصادی کشور پرداخت و به ضعفهای بنیادین در تصمیمگیریهای مالی اشاره کرد. او وضعیت فعلی را به قطعهای از دومینو تشبیه کرد که با ریزش آن، ممکن است پدیدهای مانند بانکگریزی را به دنبال داشته باشد. او با اشاره به اینکه تصمیمات اقتصادی باید بر اساس درک صحیح و دقیق از اعداد و دادهها گرفته شود، گفت که تصمیمگیریهای نادرست منجر به نابودی ساختارهای مالی میشود. همچنین، بر اهمیت درک صحیح از شرایط اقتصادی تأکید کرد: «عدد نفهمیدن مسئول چقدر میتواند به اقتصاد صدمه بزند.»
این تحلیلگر اقتصادی با مثالی از تب و استفاده از دماسنج، گفت که اگر ابزارهای سنجش اقتصادی به درستی کار نکند یا از آنها برداشت غلطی شود، میتواند به اقتصاد آسیب جدی وارد کند. او گفت: «اگر قرار باشد سنجههایی که ما داریم برای اقتصاد کار نکند یا شما برداشت غلطی از آن داشته باشید، همین حاصل میشود.»
احمد جانجان با بیان اینکه توصیههای مقامات بانک مرکزی برای عدم خرید دلار به دلیل نبود اعتماد موثر واقع نمیشود، بر اهمیت اعتماد در اقتصاد تأکید و بر نقش سیاستگذاران در ایجاد یا تخریب این اعتماد اشاره کرد. او با انتقاد از رویکردهای اقتصادی که به جای رقابت سالم و اقتصاد بازار، بر اساس اقتصاد دستوری و ایجاد رانت عمل میکند، تأکید کرد که این رویکردها منجر به ثروتاندوزی ناسالم و ناعادلانه میشود. جانجان گفت: «اون باستی هیلز، حاصل اقتصاد دستوری است؛ حاصل ایجاد رانت است.» او معتقد است که سیاستگذاران باید رفتار خود را اصلاح تا اعتماد عمومی را بازسازی و حفظ کنند.
مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان رفتاری، تأثیر عوامل روانی بر اقتصاد ایران را بررسی و به ضعفهای مدیریتی مسئولین در این زمینه اشاره کرد. او با اشاره به نقش نیروهای خارجی در تأثیرگذاری بر افکار عمومی، به ویژه جوانان، تأکید کرد که این امر نمیتواند نادیده گرفته شود. او با بیان اینکه اقتصاددانان باید به سیاستمداران توصیه کنند، گفت: «پارامترهای روانی هم هست و حالا چیزی که شاید یک مقداری برای مردم خوشایند نباشد که بخواهیم بگوییم و البته مسئولین خوشایندشان است که بخواهیم بگوییم، این است که در واقع نیروهای خارجی هم در این زمینه فعال بودهاند و نمیشود انکار کرد.»
نصراصفهانی به مطالعهای اشاره کرد که نشان میدهد ایرانیان بالاترین میزان «هزینه شادکامی»، با عدد سالانه 239,700 دلار را در جهان دارند. او گفت: «یعنی یک ایرانی برای اینکه احساس شادکامی بکند، بایستی سالانه 239,700 دلار درآمد داشته باشد.» این آمار نشان میدهد که ایرانیان برای دستیابی به احساس شادکامی، نیاز به درآمدی بسیار بالاتر از بسیاری از کشورهای دیگر دارند. این خود میتواند به رفتارهای ریسکپذیر و قماربازی منجر شود.
این اقتصاددان رفتاری، تأکید کرد که برای بهبود وضعیت اقتصادی، باید هم به کاهش تورم توجه کرد و هم به اصلاح تصورات و باورهای عمومی. او گفت: «هم باید کارهای واقعی کرد، یعنی تورم رو به سبکی که به قول آقای جانجان رکود تورمی ایجاد نکند کاهش داد، هم کارهای شناختی انجام داد.»
مصطفی نصراصفهانی به موضوع واردات خودرو و تأثیر آن بر اقتصاد ایران پرداخت. او با اشاره به اینکه در بازی اقتصادی، برندهها و بازندههایی وجود دارند، گفت که برندهها کسانی هستند که از فرصتهای موجود به نفع خود استفاده میکنند؛ در حالی که بازندهها عموم مردمی هستند که تحت تأثیر سیاستهای پوپولیستی قرار میگیرند. او با ذکر مثالهایی از قیمتهای وارداتی خودروها و تفاوتهای قیمتی آنها در ایران و امارات، گفت که تعرفهها و هزینههای اضافی میتواند قیمت نهایی خودروها را به شدت افزایش دهد. او گفت: «بهمن موتور خودرو وارد کرده است با قیمت نهایی نزدیک دو میلیارد تومان. در امارات این خودرو یک میلیارد و دویست و چهل و شش میلیون تومان است.»
نصراصفهانی در ادامهی تحلیلهای خود از تأثیر سیاستهای اقتصادی بر بازار مسکن و املاک گفت و به تفاوت قیمتی بین ایران و سایر کشورها اشاره کرد. او با انتقاد از سیاستهایی که منجر به ایجاد رانت و افزایش قیمتها در بازار مسکن میشود، تأکید کرد که این سیاستها به نفع یک جامعه ذینفعانی خاص و به ضرر عموم مردم است. او با ذکر مثالهایی از قیمتهای املاک در ایران و مقایسه آنها با قیمتها در ترکیه و ایالات متحده، بیان کردکه با همان مبلغی که در ایران صرف خرید یک آپارتمان میشود، میتوان در کشورهای دیگر املاکی با متراژ و امکانات بسیار بیشتری خریداری کرد. نصراصفهانی گفت: «شما با دو میلیارد و پانصد میلیون تومان در پایتخت یک کشوری مثل ترکیه، میتوانید خانههایی را بخرید که واقعا باعث تحقیر ما میشود.» او اضافه کرد که اینها تصمیمات غلط حاکمیت است.
این اقتصاددان رفتاری با اشاره به تبصرههای قانونی و تأثیر آنها بر اقتصاد ایران از ماده 100 که به سازندگان اجازه میدهد بیش از حد مجاز ساخت و ساز کنند و سپس جریمههای ناچیزی پرداخت کنند، انتقاد کرد و این موضوع را نشانهای از فساد ساختاری در اقتصاد دانست. او با اشاره به اینکه این قوانین توسط افرادی تنظیم میشود که خود از آن منفعت دارند، گفت: «وجود تبصره 100، ماده 100 فسادآمیز است.» او تأکید کرد که این رویهها نتیجه اقتصاد دستوری و ایجاد رانت است، نه لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم.
نصراصفهانی همچنین نقد سیاستهای پوپولیستی و تصمیمگیریهای نادرست در حوزه اقتصاد را بررسی کرد و گفت: «اینها وهن تصمیمسازی و تصمیمگیری است که شما بگویید نفت 65 یورویی.» او با اشاره به اینکه تصمیمگیریهای اقتصادی باید بر اساس واقعیتها و نه بر اساس تصورات غلط صورت گیرد، از اهمیت شفافیت و دقت در تصمیمگیریها گفت. او به تأثیر تحریمهای بینالمللی و سیاستهای جهانی بر اقتصاد ایران اشاره کرد و توضیح داد که چگونه این عوامل میتواند بر قیمت نفت و درآمدهای کشور تأثیر بگذارد. او با انتقاد از انتصابات نامناسب در بخشهای کلیدی اقتصادی، بر لزوم استفاده از نخبگان و افراد صاحبنظر در جایگاههای مسئولیت تأکید کرد.
نصراصفهانی با بیان اینکه تصمیمات اقتصادی باید به گونهای اتخاذ شود که به بهبود وضعیت عمومی جامعه منجر شود، از اهمیت شفافیت، کارآمدی و هوشمندی در تصمیمگیریها گفت. او معتقد است که تغییرات مثبت در این زمینهها میتواند به کاهش فساد، افزایش کارآمدی اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم منجر شود. او گفت که اگر قیمت نفت پایینتر از حد انتظار باشد و تحریمها دوباره اعمال شود، ایران با کسری بودجهای مواجه خواهد شد که میتواند به فقر بیشتر و کاهش قدرت خرید مردم منجر شود.
او همچنین به این نکته اشاره کرد که تصمیمگیریهای نادرست و انتصابات نامناسب میتواند بر توانایی کشور برای مقابله با تحریمها و حفظ منافع ملی تأثیر منفی بگذارد. نصراصفهانی با استفاده از استعارهای از چارلی چاپلین، بر اهمیت فاصله بین بدبختیها و لزوم افزایش این فاصله برای بهبود شرایط زندگی مردم تأکید کرد و گفت که اگر این فاصله کوتاه شود، کشور با روزهای بحرانی مواجه خواهد شد. او معتقد است که برای جلوگیری از این بحرانها، باید تصمیمگیریهای هوشمندانهتری صورت گیرد و افراد متخصص و با تجربه در جایگاههای مسئولیت قرار گیرند.
رؤیافروشی چگونه باب شد؟
احمد جانجان، تحلیلگر اقتصادی، پدیده رؤیافروشی در شرایط تورمی و تأثیر آن بر رفتارهای اقتصادی مردم را بررسی کرد. او با اشاره به تجربیات گذشته و مقایسه آن با وضعیت کنونی، نشان داد که چگونه مردم در تغییرات اقتصادی به دنبال راههای سریع و غیرمعمول برای ثروتمند شدن هستند. او گفت: «این رؤیافروشی که نتیجه اون شرایط بد اقتصادی است، به خاطر چیست؟»
جانجان با بررسی تاریخی پدیدههایی مانند شرکتهای هرمی و بازی پانزی، توضیح داد که چرا این روشهای سودجویی هنوز در جامعه ریشهکن نشدهاند. او با انتقاد از اینکه برخی از افراد به دنبال فریب دیگران و وعدههای پوچ ثروتاندوزی هستند، بر لزوم آگاهی و هوشیاری مردم در برابر این ترفندها تأکید کرد. او معتقد است که باید به گذشته بازگشت و با یک بررسی دقیق، دلایل تمایل مردم به روشهای نادرست پولدار شدن را شناسایی کرد. او گفت: «شما یک لحظه فکر کن که از کجا به کجا رسیدیم؟» و این سؤال را به عنوان یک نقطه تأمل برای جامعه مطرح کرد.
احمد جانجان پیشنهاد داد که برای مقابله با این پدیده رؤیافروشی، باید به آموزش و افزایش آگاهی عمومی اقدام و مردم را نسبت به خطرات و تبعات این روشهای فریبکارانه آگاه کرد. او گفت که باید فرهنگ سرمایهگذاری صحیح و بلندمدت در جامعه نهادینه شود تا افراد به دنبال راههای پایدار برای افزایش داراییهای خود باشند. همچنین، او بر نقش نهادهای نظارتی و قانونگذاری در جلوگیری از گسترش پدیدههای فریبکارانه تأکید کرد و گفت که باید قوانین محکمتری برای مقابله با این پدیدهها وضع شود. او معتقد است که باید به گذشته بازگشت و با یک بررسی دقیق، دلایل تمایل مردم به روشهای نادرست پولدار شدن را شناسایی کرد. او گفت: «شما یک لحظه فکر کن که از کجا به کجا رسیدیم؟» و این سؤال را به عنوان نقطه تأملی مطرح کرد.
این تحلیلگر اقتصادی از جامعه خواست که با درسگرفتن از این تجربیات، در مسیری صحیح و معقول برای دستیابی به ثروت حرکت کنند. او معتقد است که تنها با این رویکرد است که میتوان از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کرد.
مصطفی نصراصفهانی، اقتصاددان رفتاری، به مردم توصیه کرد که هوشیاری خود را حفظ و از افتادن در دام خطاهای شناختی-ادراکی پرهیز کنند. او گفت که برچسبزدن عجولانه به فرصتهای جدید به عنوان «رؤیافروشی» میتواند مانع از دیدن فرصتهای واقعی شود؛ برای مثال، او به بیت کوین اشاره کرد که زمانی کمتر از یک دلار ارزش داشت و بسیاری آن را نادیده گرفتند. او تأکید کرد که بستن ذهن نسبت به فرصتهای احتمالی میتواند به ضرر افراد تمام شود. همچنین، اضافه کرد که توصیهها باید بیشتر به سیاستگذاران ارائه شود، اما شهروندان نیز میتوانند از طریق گفتگو و ارتباط با سیاستگذاران تأثیرگذار باشند.
نصراصفهانی با اشاره به اهمیت توصیف، تبیین و تجویز در علم اقتصاد، تأکید کرد که تجویز باید بر پایه توصیف و تبیین دقیق پدیدهها بنا شود. در مورد پدیده رؤیافروشی، او گفت که زیانگریزی یکی از عوامل رفتاری مهم برای توصیف بخش بزرگی از این پدیده است. زیانگریزی در روانشناسی مالی به تمایل افراد به جلوگیری از زیان، بیشتر از تمایل به کسب سود اشاره دارد. افراد درد ازدستدادن را تقریبا دو تا سه برابر بیشتر از لذت به دست آوردن چیزی مشابه احساس میکنند. این مفهوم در تصمیمگیریهای مالی افراد نقش مهمی دارد. آزمایشها و مدلهای ریاضی نشان میدهد که افراد در منطقه سود، ریسکگریز و در منطقه زیان، ریسکپذیر رفتار میکنند. به این معنا که افراد تمایل دارند در شرایطی که احتمال زیان وجود دارد، ریسکهای بیشتری را متحمل شوند تا از زیان اجتناب کنند.
این اقتصاددان رفتاری، بر اهمیت «نقطه مرجع» در تصمیمگیریهای مالی تأکید میکند که نقطهای است که در آن افراد احساس زیان یا سود میکنند. او توضیح داد که این نقطه معمولاً بالاتر از آن چیزی است که افراد به دست میآورند و این امر به دو عامل اصلی بستگی دارد؛ یکی تورم که برای دههها بخشی از اقتصاد بوده و باعث کاهش قدرت خرید مردم شده است؛ دیگری، توهم پولی که در آن افراد افزایش حقوقی را که نتواند با نرخ تورم همگام شود را هم اتفاقی مثبت میدانند. درک صحیح از این مفاهیم میتواند به مردم کمک کند تا از دامهای روانشناختی مثل رویافروشی دوری کنند و تصمیمات مالی بهتری بگیرند.
نصراصفهانی با اشاره به تغییرات اقتصادی و تأثیر آن بر انتظارات و رفتارهای مالی مردم گفت که در گذشته با حقوق دریافتی، خرید خانه امکانپذیر بود و این امر به عنوان یک هدف قابل دسترس در نظر گرفته میشد؛ اما اکنون، با توجه به تورم و کاهش قدرت خرید، دستیابی به چنین هدفی دشوار شده است. این تغییر در انتظارات، که به واسطه تورم و تغییرات اقتصادی ایجاد شده است، میتواند به ریسکپذیری مفرط منجر شود. افرادی که احساس میکنند نمیتوانند به اهدافی که پیشتر قابل دسترس بوده دست یابند، ممکن است به سمت فرصتهای پرریسک روی آورند تا جایگاه اقتصادی خود را بهبود ببخشند.
مصطفی نصراصفهانی گفت که این رفتار که در آن افراد به دلیل احساس بازندهبودن به سمت ریسکهای بزرگتر سوق داده میشوند، نشاندهنده تأثیر عمیق تورم و سایر عوامل اقتصادی بر روانشناسی مالی است. او معتقد است که درک این تأثیرات و تنظیم انتظارات بر اساس واقعیتهای جدید اقتصادی، میتواند به افراد کمک کند تا از تصمیمات مالی ناپایدار و پرخطر اجتناب کنند.
ویدیو کامل این نشست را در یوتیوب پانوراما ببینید.