- امکان تحقق برجام تا پایان ریاست جمهوری بایدن وجود ندارد
- قعطنامه 2031 سازمان ملل بر علیه ایران در سال 2025 باطل میشود
- توافق با عربستان و مصر ربطی به احیای برجام ندارد
به گزارش بازاروما، تحریمهای غرب علیه ایران در 12 سال گذشته عرصه تجارت بینالملل را بر اقتصاد ایران تنگ کرده است. اقتصاد ایران در رتبهبندی آزادی تجارت بینالملل به عدد 159 از میان 165 کشور رسیده و این نشان میدهد که اقتصاد ایران یکی از منزویترین اقتصادها در دنیا است. آمارهای اقتصادی نشان میدهد که بعد از تحریمها اقتصاد ایران آنقدر آب رفته که اگر اقتصاد ما 8 سال پیاپی رشد اقتصادی حدود 10 درصدی داشته باشد، ما تازه به وضعیت سال 90 برمیگردیم. حالا دوباره اخبار زیادی از توافق روی خروجی رسانهها میرود اما تا زمانی که تاثیری بر اقتصاد بیجان ایران نداشته باشد صرفا خبر است.
در یک سال گذشته تغییرات ملموسی در سیاست خارجه و روابط بینالملل ایران شاهد بودیم. از توافق با عربستان گرفته تا احتمال توافق با مصر، اما سئوال اساسی اینجاست که این قبیل گشایشهای سیاسی چه تاثیری بر مذاکرات ایران با غرب خواهد داشت؟ آیا توافق با کشورهای منطقه راه را برای توافق برجام هموار میکند؟
علی بیگدلی، استاد گروه روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با بازاروما در این رابطه گفت: « در اکتبر سال 2025 مدت زمان قطعنامه 2031 شورای امنیت سازمان ملل تمام میشود و اگر مدت این قطعنامه تمام شود، ایران از زیر سلطه مکانیسم ماشه بیرون میآید. احتمالا ایران منتظر تمام شدن مدت قرارداد 2031 است تا از زیر سلطه شورای امنیت خارج شود. اگر این قطعنامه تمام شود ایران آزاد است که هم خرید و فروش اسلحه انجام دهد و هم غنیسازی اورانیوم خود را آغاز کند.»
در یک سال اخیر شاهد تحولات سیاسی مهمی از جمله توافق با عربستان بودیم، آیا این تحولات راه را برای برجام هموار میکند؟
من این توافقها را مثبت میدانم اما قبل از هر چیزی باید بگویم توافق با عربستان و احتمال توافق با مصر هیچ ارتباطی با توافق برجام ندارد. برقراری رابطه ما با عربستان و مبادله سفیر بین دو کشور اقدام مفیدی است اما به این معنا نیست که همه مشکلات ما با عربستان حل شده است. ما هنوز هم به یمن کمک تسلیحاتی میکنیم و مشکلات زیادی با عربستان برسر میدان گازی آرش داریم.
محمد بن سلمان به دنبال تکثر و تنوع در سیاست خارجی خود است. در این کار هم بسیار موفق عمل کرده است. او همزمان با روسیه، چین، آمریکا، کره و ژاپن روابط دیپلماتیک و تجاری خوبی برقرار کرده است. گاهی از بن سلمان به دلیل بلند پروازی انتقاد میشود اما به عقیده من این بلند پروازی توانسته عربستان را به قدرتی فرامنطقهای تبدیل کند. هفته گذشته جلسهای در عربستان برای میانجیگری پایان جنگ اوکراین و روسیه برگزار شد. این جلسه به هیچ نتیجهای نرسید و من از همان اول این موضوع را میدانستم اما مهم این است که عربستان اعتبار زیادی با این جلسه برای خود خرید. عربستان در این جلسه بیش از 40 کشور را دعوت کرد و قدم بزرگی برای پایان تنش میان روسیه و اوکراین برداشت. اگرچه موفق نشد که به این تنش پایان دهد اما بازی را برد چون از همان اول هدف بن سلمان نه پایان تنش اوکراین بلکه ساختن اعتبار برای خودش بود.
در رابطه با مصر هم باید بگوییم که ژنرال محمد سیسی بدون اجازه بن سلمان امکان ندارد که با ایران دست دوستی بدهد. علاوه بر مصر، اردن هم منتظر چراغ سبز بن سلمان برای ارتباط با ایران میماند و به عقیده من بدون ارتباط با عربستان امکان ارتباط با مصر و اردن وجود ندارد.
عضویت ایران در پیمان شانگهای میتواند اقتصاد ایران را از انزوا بیرون بیاورد؟
وقتی ایران عضو پیمان شانگهای شد، این موضوع را در بوق و کرنا کرد اما به عقیده من این اقدامات نمیتواند تاثیری بر اقتصاد منجمد ما داشته باشد. پیمان شانگهای میان اعضای کشورهای آسیای مرکزی بسته شده که عمدتا از کشورهای فقیری هستند و ارتباط اقتصادی با این کشورها تاثیری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. اقتصاد ایران به سرمایهگذاری خارجی زیادی نیاز دارد و کشورهای عضوی پیمان شانگهای اصلا توان این سرمایهگذاری را ندارند. پیمان شانگهای صرفا ابزاری تبلیغاتی برای حاکمیت بود تا با این اخبار به داخل و خارج از کشور عدم انزوای خود را مخابره کند. مجموع اقدامات ایران در چند سال گذشته برای این بود که به مردم و کشورهای غربی این پیام را مخابره کند که ایران در انزوا قرار نگرفته و این اقدامات به نظر من هیچ تاثیری بر احیای برجام نخواهد داشت.
من بارها گفتم روسیه و چین هیچ نقشی در احیای اقتصاد ایران نخواهند داشت. آخرین شرکتهایی که پارس جنوبی را رها کردند شرکتهای چینی بودند. به عقیده من شرق هیچچ تاثیری در احیای اقتصاد ایران بدون برجام نخواهد داشت.
اخیر مذاکراتی میان ایران و آمریکا انجام شده و پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی آزاد شده است. ایران هم در ازای این پولها قرار است که زندانیان آمریکایی را آزاد کند. این مذاکرات را از چه منظری میتوان تحلیل کرد؟
این اتفاق در مجموع خوب است و من آن را مثبت میدانم اما این اتفاق یک اقدام تحقیر آمیز برای ایران بود. به این دلیل میگویم تحقیر آمیز که پول نفت مردم ما به دلیل سیاستهای ناصحیح دولت و حاکمیت در فضای بینالملل، بلوکه شده است. حالا حاکمیت برای بازپسگیری پول مردم به یک اقدام ناصحیح از منظر حقوق بینالملل متوسل شده است و شهروندان آمریکایی را مدتی در ایران به عنوان گروگان نگه داشته است. قبل از سال 2003، یعنی قبل از حمله آمریکا به عراق این سیاست آمریکا در رابطه با عراق هم وجود داشت. روابط آمریکا و عراق به صورت نفت در برابر نان بود. حالا روابط ایران و آمریکا هم به همین وضع دچار شده است.
برای اینکه این مشکل حل شود باید نوع نگاه ما اصلاح شود. نگاه ما به غرب یک نگاه تنفرآمیز است و همین نگاه ما را به دامن شرق انداخته و تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود هیچ چیز اصلاح نمیشود. این نگاه ما را به دامن شرق انداخته است و من بارها گفتم که روسیه و چین هیچ نقشی در احیای اقتصاد ایران نخواهند داشت. آخرین شرکتهایی که پارس جنوبی را رها کردند شرکتهای چینی بودند. به عقیده من شرق هیچچ تاثیری در احیای اقتصاد ایران بدون برجام نخواهد داشت.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است. اگر برجام امضا شود چه تضمینی وجود دارد که آمریکا دوباره از برجام خارج نشود؟
بگذارید از قبل شروع کنم. سال 2015 وقتی قرارداد برجام امضا شد، روحانی، رئیس جمهور بخت در هیات دولت گفت: امیدوارم بعد از برجام یک به سمت برجام دو و سه قدم برداریم. بعد از این حرف روحانی، رهبری در یک سخنرانی گفت دیگر برجام دو و سه نداریم. استدلال ترامپ برای خروج از برجام این بود که مشکل ما با ایران فقط مسئله هستهای نیست. او عقیده داشت که آمریکا یک مجموعه مشکل با ایران دارد که باید این مجموعه مشکل با هم حل شود. منظور ترامپ این بود که ایران باید از دخالت در کشورهای منطقه دست بکشد، برنامه موشکی خود را محدود کند و سیاستهای گروگانگیری را کنار بگذارد و د رنهایت به عنوان یک بازیگر بیطرف به فضای بینالمللی وارد شود. به همین دلیل بود که ترامپ از برجام خارج شد. ما اسم اقدام ترامپ را بدعهدی گذاشتیم اما در علم سیاست اصلا همچین واژهای نداریم. کشورها در سیاست خارجی به دنبال منافع ملی خود هستند و جایی که احساس کنند که منافع ملی آنها تامین نمیشود، میتوانند به صورت یک طرفه قرارداد را فسخ کنند. این اقدام هم هیچ مشکلی از منظر حقوق بینالملل ندارد چون قراردادها مبتنی بر تامین منافع ملی است.
بعد از خروج ترامپ از برجام، پیشنهاد شد که قراردادی موقت با آمریکا امضا شود و من هم طرفدار آن قرارداد موقت با آمریکا بودم. بایدن پیشنهاد کرد که ما تحریمهای ذیل برجام را برمیداریم و ایران در مقابل غنیسازی 60 درصد را متوقف کند. اما روزنامههای راست این موضوع را نپذیرفتند و در این میان من عقیده داشتم که قرارداد موقت میتواند راهی برای قراردادهای بزرگتر باشد. زمانی که بایدن پیشنهاد کرد که تحریمهای برجامی در ازای توقف غنیسازی 60 درصدی برداشته شود اما قبول نکردیم و خواستیم که تحریمهای غیربرجامی هم برداشته شود. یکی از خواستههای ما این بود که سپاه پاسداران از لیست تروریستی خارج شود اما آمریکا این موضوع را نپذیرفت.
یک سال و نیم دیگر بیشتر از عمر سیاسی بایدن باقی نمانده است. از سال آینده فعالیتها تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا آغاز میشود. رئیس جمهور بعدی آمریکا از 20 ژانویه سال 2024 به کاخ سفید میرود. به نظر من در یک سال و نیم باقی مانده از عمر بایدن هیچ امیدی حتی در شروع دور جدید مذاکرات با ایران وجود نخواهد داشت.
از طرفی در اکتبر سال 2025 مدت زمان قطعنامه 2031 شورای امنیت سازمان ملل تمام میشود و اگر مدت این قطعنامه تمام شود، ایران از زیر سلطه مکانیسم ماشه بیرون میآید. احتمالا ایران منتظر تمام شدن مدت قرارداد 2031 است تا از زیر سلطه شورای امنیت خارج شود. اگر این قطعنامه تمام شود ایران آزاد است که هم خرید و فروش اسلحه انجام دهد و هم غنیسازی اورانیوم خود را آغاز کند.
حضور 3000 هزار تفنگدار آمریکایی در خلیج فارس چه پیامی را مخابره میکند؟
حضور پرحجم نیروهای آمریکایی در خلیج فارس نشان داد که آمریکا در صورت نیاز دست به گزینه نظامی هم میزند. آمریکا با حضور در خلیج فارس نشان داد که به دنبال احیای روابط امنیتی با شیخ نشینهای خلیج فارس است. شرایط خلیج فارس در حال حاضر بسیار حساس است و ایران باید کمی خویشتنداری کند. مخصوصا که آمریکاییها در سوریه هم بسیار فعال شدند و حتی با روسها هم درگیری پیدا کردند. در شرایط فعلی روسیه قصد دارد که ایران را در درگیری پیش قدم کند.
اخیرا آقای ظریف در مضاحبهای ادعا کرد که جنگ کارکرد خود را به عنوان ابزار سیاست خارجی از دست داده است. شما هم اینطور فکر میکند؟
زمانی که نظام دوقطبی در جهان حاکم بود سطح تنشهای نظامی در دنیا به شدت کاهش پیدا کرده بود. دلیل این کاهش تنش این بود که آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد جهان را تقسیم بندی کرده بودند و اختلاف چندانی وجود نداشت. بعد از فروپاشی شوروی و فقدان قطببندی قدرتها در جهان، سطح تنشها افزایش پیدا کرد. از طرف دیگر در قرن 21 تنشها به دلیل پررنگتر شدن عقلانیت سیاسی کاهش پیدا کرد. سیاستمداران در گذشته نه با عقلانیت سیاسی بلکه با نمایش قدرت، دشمن را به زانو درمیآورند اما حالا حداقل در بسیاری از موارد عقلانیت سیاسی جای جنگ را گرفته است. جهان دیگر مثل قرن 19 نیست که احساسات ناسیونالیسی باعث بروز جنگ جهانی شود.
این روزها کشورهای عربی و روسیه موضع مشترکی در رابطه با جزایر سهگانه ایران اتخاذ کردند. چرا روسیه که مسئولین ما آن را دوست و برادر میدانند در پی دست اندازی به خاک ایران است؟
امروز اقتصاد تابعی از سیاست ایران است. این جمله یعنی چه؟ این یعنی اگر کشورهایی مانند روسیه و چین میخواهند بازار کشورهای حومه خلیج فارس را که بازاری ثروتمند است را بدست بیاورند، باید سیاست خود را کمی با اعراب همسو کنند. در حال حاضر روسیه در شرایط تحریمی قرار دارد و در انزوای دیپلماتیک قرار گرفته است. در چنین شرایطی روسیه قصد دارد که از بازارهای جدید بهرهبرداری کند. عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس در شرایط فعلی کمک بزرگی به روسیه میکنند و روسیه برای اینکه دل شیخ نشینهای خلیجفارس را بدست آورد با سیاست آنها همراه شده است. من عقیده دارم که واکنش ایران در رابطه با موضع اعراب و روسیه چندان جدی نبود اما این سهجزیره برای ایران اهمیت ویژهای دارد و به هیچ وجه نباید اجازه دست درازی به این جزایر را بدهیم.
کویت ادعا کرده که ایران هیچ حقی در میدان گازی آرش ندارد و ایران هم فعلا پاسخی به این ادعا نداده است. مسئله میدان گازی آرش چگونه قابل حل است؟
در زمان ریاست جمهوری خاتمی ایران برای اولین بار فعالیتهای حفاری خود را میدان گازی آرش را شروع کرد اما به دلیل ناتوانی اقتصادی و فرسودگی تکنولوژی نتوانستیم به حفاریهای خود ادامه دهیم. نکته دیگر اینکه عربستان صعودی درحالی که بزرگترین صادرکننده نفت دنیا است، با کمبود گاز مواجهه است. از طرفی کویت هم با کمبود گاز مواجهه است. از آنجایی که میدان گازی آرش دارای منابع سرشار گاز است، برای عربستان اهمیت ویژهای دارد و میتواند گاز عربستان را تامین کند. حتی عربستان با بهرهبرداری از این میدان میتواند ایران را از صادرات گاز به عراق محروم کند. ایران بهرهبرداری از میدان گازی آرش را در حالت رکود قرار داده و واکنشی نشان نداده است. ایران مدعی است که 40 درصد میدان گازی آرش در اختیار اوست و به عقیده من این موضوع باید به عنوان این شکایت به شورای امنیت یا دادگاه بینالمللی لاهه ارجاع داده شود.